شهوت فقط جنسی نیست!
بحث شهوت ـ متن بیانات آیت الله امجد
شهوت فقط جنسی نیست! دستبوسی هم شهوت است! ریاست هم شهوت است!
یکی از راه های کنترل شهوت و غضب، گریه و تضرع به آستان حضرت حق است. اشک قدرت خاموش کردن آتش جهنم را دارد قدرت خاموش کردن شعله های شهوت و غضب را ندارد؟گفته شده است علامت اذن دخول حرم حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اشک می باشد .یک وقت هم هست که اشک انسان نمی آید یک بنده خدایی در کربلا می خواست برگردد می گفت من در این چند روز اصلا اشکی از من نیامد گفتم خیلی آسان است بنشین یک کمی فکر کن اگر خواهر تو دیده بود که سر تو را می بریدند چه حالی داشتی؟ آقا شروع کرد به گریه کردن . حالت ندارد توجه ندارد. البته اشک علامت استجابت می باشد . علامه امینی وقتی می آمدند حرم همه می فهمیدند علامه امینی آمده است حرم ، مثل مشک آب از چشم هایش سرازیر می شد. آقا من دو نفر را دیدم که اشک عجیب می ریختند یکی آقا میرزا جعفر مجتهدی که خدا رحمتش کند و یکی هم علامه طباطبایی رضوان الله علیه بود وقتی اسم امام حسین می آمد این اشک مثل فندق دور چشمانشان جمع می شد توفیقی هست که خدا اشکی به ما بدهد اشک چیز خوبی است یک قطره اشک آتش جهنم را خاموش می سازد ، چه کسی می گوید کارشناس می گوید من نمی گویم امام صادق (ع) می گوید ، ولی باید سیل آسا گریه کنیم نه اینکه پسرم رفته سفر و من دلم برایش تنگ شده یا بچه ام مریض است یا ساعتم گم شده اشتباه نکنیم سیل آسا باید گریه کنیم تا یک قطره اشک برای امام حسین از ما دربیاید اشک جهنم را خاموش می سازد چطور غضب و شهوت من را خاموش نمی سازد!این خودش جهنم است دیگر لذا باید خاموش سازد.
در دعای روز اول ماه مبارک رمضان ،ازخداخواستیم "نبّهنی"(مرا از غفلت بیدارکن).درروز آخرمی خواهیم "عصمت"به ما عطا کند.یعنی آن شهوت ها وغضب ها و...ازقوّه به فعل نرسد و خداوند ما را مصونیت بخشد.
موهبت عقل? بالاترین موهبتی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است و که انسان باید آن را به کار گیرد. آنچه مانع بکارگیری عقل است? شهوت و غصب است. به همین علت خداوند در قرآن بر بکارگیری عقل تأکید فراوان دارد و دائما از انسان سئوال می کند که أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟! ... در مقابلِ این شهوت و غضب? در انسان نورانیتی نیز وجود دارد که روز به روز می توان آن را در برابر این دو مانع که فطرت انسان را می پوشاند? توسعه داد. این نورانیت در مقابل معصیت حساس است و به خصوص در ابتدا و قبل از اینکه شهوت و غضب مسلط شود? حتی در مقابل کوچکترین گناه نیز واکنش نشان می دهد. در صورت غلبه شهوت و غضب? مسئله برعکس می شود و همین انسان مثلا از قتل و غارت انسانهای دیگر لذت هم می برد. در این شرایط در مقابل نفس اماره عقل? کار نمی کند و انسان ساقط می شود. این آیه از قرآن اعتراف این دسته می باشد: وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ (ملک/10)
نور وجود عقل? بزرگترین نعمتی است که خدای تعالی به انسان داده و این غیر از عقل گرایی جزئی است. عقل یک چراغ روشنی است که راه خدا را به انسان نشان می دهد. و با این عقل? قدم به قدم راه روشن تر می شود. ...حالا این انسان با این امتیاز ، خودش را به شهوات می فروشد . شهوات مقول به تشکیک است. طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت /به در آی تا ببینــی طیــران آدمیــت.بنده که دلم می خواهد که دستم را ببوسند ، این شهوت است ، بنده که دلم می خواهد مردم به من سلام کنند این شهوت است . بنده که دلم می خواهد مرید داشته باشم این شهوت است . شهوت فقط محدود به شهوت جنسی نیست . این که من دلم می خواهد معروف بشوم و سمعه و ریا بکنم ، این شهوت است . اصلاَ خود مطرح شدن مایه بدبختی است ، چون « المرء لنفسه لم یعرف ، فاذا عرف صار لغیره » ، وقتی انسان معروف شد دیگر برای خودش نیست . اگر کسی میل داشته باشد که مطرح بشود ، یا خود نمایی کند ، آنوقت خداوند متعال می فرماید من به او نظری ندارم . این کمر آدم را می شکند . البته اگر خدا انسان را مطرح بکند تا مردم از او استفاده کنند آن فرق می کند .
حیلت رها کن عاشقا! دیوانه شو! دیوانه شو!/یعنی آنچه در مقابل عشق قرار می گیرد? حیله است نه عقل! / بهر مفهوم است این... عشق ورنه نبود عقل کامل غیر عشق! در روایات خیلی کلمه عشق کمتر استفاده شده و در قرآن نیز مسئله شدت محبت مطرح است. (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ- بقره 165) بین عشق و این هوس های زودگذر تفاوت است. عشق فقط مخصوص خدا است. زبان خدا و ائمه اطهار(ع) زبان عموم مردم است بطوریکه که همه بتوانند راحت استفاده کنند. مثلا می فرماید هوالاول وآلاخر یعنی او اول و آخر است! یعنی همه چیز اوست! اما واژه هایی نظیر عشق و می و مطرب و ... مخصوص زبان شعر است که برای کنایه و تمثیل به کار می رود. ... دیگر دوستی و گذشت می تواند انسان را کمک کند اما این ادعاهایی که در باره عشق می شود? معمولا هوا و هوس است و چقدر عاشق ها معشوق ها را کشته اند! و لذا این ها شهوت است! و عشق هم نیست حتی عشق مجازی! این ها راه به جایی نمی برد. عشق مجازی همان عشق به پیامبر و اهل بیت(ع) است. یعنی مجوز است.
رسول اکرم ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ : ان الشیطان یجرى مجرى الدم من ابن آدم ـ چنانچه مشهور است ـ اشاره به احاطه وهم کل به اوهام جزئیه باشد یا اشاره به اوهام جزئیه ـ که نتایج و مظاهر ابلیس بزرگ است ـ باشد.و در این حدیث شریف اوصاف چند ، به اشاره و صراحت براى جهل بیان فرموده : صفت اول آن که این حقیقت جهلیه ، پس از حقیقت عقل ، مخلوق شده است ، با تراخى که از کلمه ثم استفاده شود. و این شاید اشاره به آن باشد که این حقیقت پس از عقل کلى و نفس کلى ، مخلوق است . و این شاهد آن است که پیش از این به آن اشاره نمودم که حضرت صادق ـ علیه السلام ـ بیان عقل کل و نفس کل را اولا فرمودند و پس از آن ، اشاره به عقول جزئیه و جهل جزئى فرمودند که مورد نظر سائل بوده ، زیرا که اگر مقصود از عقل و جهل ، عقل و جهل جزئى باشد خلقت عقل پس از خلقت جهل است ، زیرا که قوس صعود به حسب قاعده شریفه امکان اخس از اخس به اشرف منتهى شود ، عکس قاعده شریفه امکان اشرف که از اشرف به اخس منتهى شود ، و آن در سلسله نزول است . پس حضرت اشاره به سلسله نزول فرموده و در آن ، عقل مقدم است بر جهل ؛ صفت دوم آن ، آن است که این حقیقت از بحر مخلوق است ، و این شاید اشاره به حقیقت نفس کل باشد و اتصاف نفس کل به بحریت براى آن است که آن وجود جمعى محدود است و در آن ، کثرت ـ بلکه کثرات ـ راه دارد ، چنانچه بحر ، مجمع کثرات و مرکز مجتمعات است و این اشاره به مبدا فاعلى جهل است ، نه مبدا قابلى ، چنانچه اعاظم از شرح حدیث فرمودند؛ و صفت سوم و چهارم آن ، از کلمه اجاج استفاده شود ، زیرا که اجاج شور و تلخ است و شاید این اشاره به دو قوه متقابله شهوت و غضب باشد که در نفس کل ، حقیقت آنها به طورى است و در وهم کل به طورى ، و این شهوت و غضب در نفوس جزئیه ، رقیقه آنهاست . و این که این دو صفت را از اوصاف جهل محسوب داشتیم ، با آن که در حدیث شریف از اوصاف بحر ـ که گفتیم اشاره به نفس کل است ـ قرار داده ، براى آن است که صفات نقص در رقایق ، اتم و اظهر است تا در حقایق ، عکس صفات کمالیه . از این جهت ، شهوت در نفوس کلیه ، همان عشق به کمال و غضب تنفر از نقص است و حقایق حقایق و سرّ سرّ آنها در حضرت اسماء ، به رحمت و انتقام یا صفات جمال و جلال تعبیر شود ، و در این مقام اسرارى است که از بیان آن خوددارى خواهیم کرد.
امام الموحدین امیرالمومنین (ع) می فرماید : «علیکَ بِلُزومِ الحلالِ و حُسنِ البِّر بالعِیالِ و ذِکر اللهِ فی کلِّ حالٍ»3 بر تو باد به کسب و کار حلال و حسن اخلاق و نیکویی با عیال و تدبیر منزل به نحو احسن و یاد خدا بودن در هر حال» ، حضرت اینجا به سه امر مهم تذکر داده که هر یک منشاء سعادت و لذت جسم و روح است : اول آنکه هر چه می کنیم کسب حلال باشد که به کسی ظلم و تعدی و خیانت نکرده باشیم ، دوم آن که با خانواده ، همسر و فرزند خویش نیکویی کنیم و به حسن تدبیر منزل پردازیم و با رزق حلال به زندگی آنها توسعه داده و مسائل تربیت جسم و روح آنها را فراهم آوریم و به خلق خوش با انها رفتار کنیم و سوم انکه در هر حال از حالات کسب و کار و انفراد و اجتماع و حال شهوت و غضب و ریاست و حکومت که هستیم به یاد خدا باشیم تا از گناه و خطا محفوظ مانیم.
نفس اماره عادت کرده به هرزگی ولذا نباید رهایش کرد.
پدر مرحوم مجلسی (رضوان الله علیه) فرمود بر اساس روایت هفتصد هزار حجاب در راه است ولی من در حجاب خودیت هنوز مانده ام چه برسد به بقیه حجب!!
نفس اماره هر گاه چیزی را را باور کند دنبالش می رود ولو سخت باشد.
شیطان در مقابل نفس اصلاح شده هیچکاره است.
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در اثر یک گناه نکردن و تن ندادن به شهوت به آن مقام رسید.
همه انسانها دارای نفس مهمله هستند؛ فالهمها فجورها و تقویها.
یکی آمد خدمت او نصیحتی خواست او سکوت کرد و بعد فرمود تو در راه نامحرمی دیدی و بدون استغفار نمی شود ترا نصیحت کرد چون فکرت مشغول به آن است.
بعضی علما میان جلسه وقتی خوب گل می کردند صحبت خود را قطع می کردند تا از سر هوای نفس ادامه ندهند.
تا نفس اماره فرمانده ما نشد قسم های سوره شمس را باور کنم و تصمیم به اطاعت خدا بگیریم
اگر ما کنار برویم همه چیزمی آید چون از او گشتی همه چیز از تو گشت.
انسان فقط برای خدا خلق شده است . پاداش انسان بهشت نیست . بلکه بهشت جایگاه انسان است . بهشت هدف نیست ، هدف خداست . انسان در بهشت الی الابد ظهور و بروز دارد « اقراء فارقع »؛ انسان فوق تجرد است . حالا آیا باید این انسان ، اسیر این شهوت دنیا بشود ؟!
هر کس در این مملکت میخواهد خدمت کند، باید خودش را نوکر این مردم بداند. وقتی ما ارزش داریم که خدمت کنیم. بعد از ایمان هیچ عملی مانند خدمت نیست و تا خودخواهی هست نمیشود. اگرکسی دنبال انبیاء نرود و خودش را نسازد، نمیتواند خدمت کند. روز عید فطر همه گناهان بخشیده میشود. با خدا قهر نکنیم. هر وقت با خدا قهر کردیم شیطان بر ما مسلط میشود. ماه رمضان در جهنم بستهاست. شیطان را بستهاند،دربهشت باز است. حتی خواب شما هم عبادت است. ولی یک دقیقه هم فکر کنید که این ماه رمضان چیست ؟ چه خبراست؟ من که هستم؟ خدا کیست؟ خدا همه کس است، من هیچ نیستم. همین خدا گفته تو هیچی نداری و من همه چیز دارم اما بیا با هم رفیق بشویم. خدا انشاءالله همه را جلو ببرد، دنده عقب نرویم. اگر برویم، میرویم توی دره. بگو یا علی و برو جلو. اگر جلو برویم خدا دستمان را میگیرد. فطرت رو به بالا است، شهوت و غضب رو به پائین است، عقل شهوت و غضب را کنترل می کند، فطرت قوی می شود، از همه بدیها بدش میآید و میشود آدم خوب،میشود آقای بهجت ، آقای بهاءالدینی، شیخ انصاری، علامه طباطبائی،سید مرتضی و امام خمینی.
تکیه کلام من مبارزه با خود پرستی است. خود من هم مبتلا هستم تا این خود خواهی هست، آدم از عبادت لذت نمی برد، از خدمت لذت نمیبرد، از نماز لذت نمیبرد، تمام انبیاآمده اند این خودیت را در ما بشکنند.
ما باید عبدالله شویم. اگر کسی سبوعیت در او غلبه کند عبدالکلب است. اگر کسی شهوت در او غلبه کند عبدالخنزیر است. اگر کسی شیطنت در او غلبه کند عبد الشیطان است. عبدالله آن کسی است که سبوعیت و...( شهوت و شیطنت در او غلبه نداشته باشد.)
شهوت فقط جنسی نیست! دستبوسی هم شهوت است! ریاست هم شهوت است! دلش می خواهد رساله بنویسد، شهوت نوشتن دارد! شهوت حرف زدن دارد!
گاهی انسان به خاطر یک شهوت پا روی همه چیز خود می گذارد! شخصیت اجتماعی اش، شخصیت خانوادگی اش ، خدمات و کمالاتش را به خاطر یک شهوت قربانی می کند!
همه داستان سوره یوسف احسن القصص می باشد و نتیجه آن اینست که انسان با خدا باشد همه چیز از آن اوست از خداگشتی همه چیز از تو گشت چیزی که از این استفاده می گردد برکات تقوی می باشد ومن یتق الله یجعل له مخرجا ... این را همه شما در کتاب های آیت الله شهید مطهری دیدید همه بشر دنبال دو چیز می باشند ما همه تشنه که می شویم آب می خوریم گرسنه که شدیم غذا می خوریم این خواسته همه ماست نجات از مشکلات و آگاهی غیر از این می باشد اصل هم همین است این خواسته همه بشر می باشد این داستان یک واقعیتی است که حضرت یوسف در هاله ای از عشق به خدای تبارک و تعالی و حیات الهی و قلبش مملو از عشق خدا بوده اگر عصمت نداشت هیچ مانعی نبود هیچ ضامن اجرایی مثل توحید وجود ندارد قلبش مملو از محبت خدا بوده و در این نمایش دو عامل که یکی عامل عشق به خدا و دیگری عشق به دنیا و شهوت بود که اینها با انسان دارند می جنگند تا انسان در کدام هاله و فضا واقع گردد اگر در فضای عشق الهی واقع شد بقیه اش آشغال می باشد و اگر عشق مجازی بود آقا عشق فقط عشق به خداست عشق حقیقی عشق به خداست اشد حب لله ، عشق یعنی محبت شدید عشق عالی عشق به خداست و چون خدای تبارک و تعالی هیچ راهی به ذات مبارکش نیست عشقش در محمد و آل محمد تجلی نموده است و عشق مجازی ، سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد پس عشق خدا عشق حقیقی و عشق اهل بیت عشق مجازی و مجاز یعنی عبور از این ، اهل بیت آیینه هستند ما نیامده ایم بت پرستی کنیم اینها نیامده اند سد راه ما گردند شما در آیینه خودت را می بینی ما در این آیینه خدا را می بینیم اهل بیت آیینه تمام نمای خدا هستند به تحقیق عرض می کنم اهمیت ذکر صلوات هم از این نکته ناشی می شود سر صلوات اینست که انسان لحظه به لحظه با دریای فضیلت اهل بیت آشنا گردیده انس بگیرد و شکل آنها گردد پس بهترین عمل اینست در نتیجه نماز و اعمال هم نورانی می گردد پس سخنم را خلاصه می کنم یا عشق الهی که اینست و یا شهوات که این دومی عشق نیست بهترین و عالی ترین عشقی که هست عشق زلیخا بود که وقتی معشوقش یوسف با آن هیبتش در مشکل و دردسر افتاد رهایش ساخت خیلی عاشق ها معشوق ها را کشتند و خیلی معشوق ها هم عاشق ها را کشتند نسل جوان گول همدیگر را نخورید با یک کرشمه تمام حیثیت خانواده را زیر پانگذارید مگر خیال کردید که ازدواج یک امر آسانی می باشد؟ ازدواج مربوط به کبار و بزرگان قوم می باشد بایستی اکابر قوم دخالت نمایند یک جوان نمی تواند به تنهایی برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرد وقتی دو تا جوان از شکل و رنگ همدیگر خوششان می آید دیگر تمامی ارزشهای خانوادگی را زیر پایشان له می کنند که چی؟ این همه افراد در طول تاریخ ادعای عاشق و معشوقی نموده و بالاخره همدیگر را کشته اند هم در زمان ما و هم در گذشته تاریخ ، این عشق نیست این شهوت می باشد عشق فقط عشق الهی می باشد .
حالا این انسان با این امتیاز ، خودش را به شهوات می فروشد . شهوات مقول به تشکیک است. طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت /به در آی تا ببینــی طیــران آدمیــت.بنده که دلم می خواهد که دستم را ببوسند ، این شهوت است ، بنده که دلم می خواهد مردم به من سلام کنند این شهوت است . بنده که دلم می خواهد مرید داشته باشم این شهوت است . شهوت فقط محدود به شهوت جنسی نیست . این که من دلم می خواهد معروف بشوم و سمعه و ریا بکنم ، این شهوت است . اصلاَ خود مطرح شدن مایه بدبختی است ، چون « المرء لنفسه لم یعرف ، فاذا عرف صار لغیره » ، وقتی انسان معروف شد دیگر برای خودش نیست . اگر کسی میل داشته باشد که مطرح بشود ، یا خود نمایی کند ، آنوقت خداوند متعال می فرماید من به او نظری ندارم . این کمر آدم را می شکند . البته اگر خدا انسان را مطرح بکند تا مردم از او استفاده کنند آن فرق می کند .
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی /عشق محمد بس است و آل محمد /باید عشق اهل بیت علیهم السلام را در آنها ایجاد کرد؛ چون دسترسی به خداوند متعال، به طور مستقیم وجود ندارد؛ چه در فکر و چه در عمل و تجلی صفات خداوند، در این خاندان است و ما باید عشق این خاندان را در نهاد جوانان ایجاد کنیم. ما باید برای جوان دانشجو بیان کنیم که مکتب اهل بیت علیهم السلام، مکتب ایثار است و اینها فداکاری کردند تا دین باقی بماند؛ آیا تو حاضر نیستی درس بخوانی و باتقوا شوی؟ تو حاضر نیستی از این شهوت بگذری؟
یک کسی آمد موعظه خواست از امیرالمومنین (علیهالسلام) حضرت فرمود اینجور نباش که بدان عمل آخرت بخواهی قانع نباشی آرزوهای طول و دراز داشته باشی این جور نباش از کسانی نباش که نسبت به مردم بد بین است خیال کرده کلید بهشت دست خودش است و بقیه جهنمی ، اینکه مردم را نجاتدهی خودت را سعی کن از جهنم نفس و هلاکت نجات بدهی اینجور نباش نسبت به مردم با نظرخفت و سبکی تماشا کنی و با نظر عظمت به خودت وقتی که پولدار میشود امکانات پیدا میکند سبک مغزی میکند و مفتون میشود و وقتی فقیر میشود خیلی مأیوسانه اینجور نباش در عمل خیلی کوتاهی میکند ولی وقتی چیزی میخواهد مبالغه میکند کاری ازو میخواهند کوتاهی میکند کار دیگر میخواهند با مبالغه میخواهد انجام بشود شهوت که بهش میآید گناه را جلو میاندازد و توبه را پس میاندازد گناه را انجام میدهد ولی میگوید بعدا توبه میکنیم و این کار خطرناکی است اینجور نباشد وقتی که ناراحتی در میآید ازش از دین و مذهب خارج میشود موعظه میکند صحبت میکند ولی خودش موعظه نمی گیرد معتبر نمی شود خیلی موعظه میکند خیلی حرف میزند برای دیگران اما خودش متحد نمی شود مشکلی دارم زدانشمند مجلس باز پرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند اول باید خود توبه کند خدا تعالی در حدیث قدسی میفرماید اول خودت را موعظه کن بعد مردم را ، از من خجالت بکش بعضی از علما وقتی این حدیث رادیدند منبر را تعطیل کردند ... وای بر کسی که حرف خوب بزند و خودش نباشد جهنم که اگر بویش به دنیا برسد همه هلاک برسد جهنم و جهنمیان از بوی تعفن عالمی که به علمش عمل نکند متعزیند خدا توفیق عمل بدهد میفرماید که اینجور نباش که موعظه میکند ولی متحد نمی شود و در قول و سخنرانی پز میدهد سخنرانی میکند در عمل میآید کمی میشود سبقت میگیرد در چیزی که فانی و دنیایی است در چیزهایی که باقی است مسامحه میکند از اینها نباش که ضرر را نفع میداند نفع را ضرر میداند به عقلش رفتار نمی کند از اینها نباش از موت میترسد ولی از دست رفتن فرصت نمی ترسد از فرصت استفاده می کند گناهان دیگران را بزرگ میداند ولی گناه خودش را کوچک میداند کار دیگر را کوچک میداند ولی کار خودش را بزرگ میداند به مردم طعنه میزند ملامت میکند و به خودش مداهنه میکند روغن مالی میکند سر خودش کلک میزند شیره مالی میکند از مردم توقع همه چی دارد توقع خوبی دارد از اینها نباشد جوری باشد علم و عمل توأم باشد و سعادت تو را تأمین کند.
علمای اسلام ورثه انبیاء هستند .نفسانیت ندارند .من که سراپا شهوت وغضب هستم .من که عالم اسلام نیستم .مردم امروز باهوش هستند .وصیت نامه امام علی (ع) خیلی مطلب دارد اما این مهم است .