برای ساماندهی امر معنویت در جامعه چه باید کرد؟
برای ساماندهی امر معنویت در جامعه چه باید کرد؟
حجت الاسلام مهندسی
1ـ بسیج نیروهای فرهنگی کشور
در مسائل فرهنگی و تأمین نیازمندی جامعه چند فاکتور باید رعایت شود. یکی از اینها بحث ساماندهی و سازماندهی به نیروهای دست اندر کار فرهنگ کشور است.
این بحث، بحث موردی و فردی نیست. بحثمان بحثی گسترده، حداقل در حد یک کشور است. گرچه نگاه بین المللی و جهانی هم به این مساله داریم اما فعلا در حد اجرا، امکانات را به فضای کشور خودمان محدود میکنیم.
ابتدا لازم است که ما نیروهای فرهنگی کشور، اعم از روحانیت با واحدهای وابسته، مثل دفتر تبلیغات، سازمان تبلیغات و امثال اینها و وزارتخانههای مربوط مثل وزارت ارشاد، دستگاههای ذیربط مثل صدا و سیما و رسانهها، مطبوعات، اصحاب قلم و همه آنچه که در بارور کردن در جریان مثبت یا منفی در مسائل فرهنگی جامعه میتوانند نقش داشته باشند را در وهله اول سازماندهی و ساماندهی کنیم که متأسفانه تا به الان موفق نبودهایم و فقدان این تشکیلات منسجم فرهنگی، باعث شده که کارهای ما یا کوته نظرانه یا موازی یا بصورت عملیات خنثی کننده انجام بگیرد، بالاخره جواب هفتاد میلیون جمعیت را و پاسخ این نیاز همگانی را نداده و نمیدهد.
وقتی بر تصمیم گیریها کثرت گرایی شد، فضا، فضای اعمال سلایق شخصی یا سلایق گروهی میشود. اگر جریان کشیده شد به اعمال سلایق فردی یا گروهی، بدون یک ساماندهی و سازماندهی یقینا کارها بنیان و بنیادش بر اساس ضعف خواهد بود.
2ـ جهت دهی به حرکتهای فرهنگی
مرحله دوم، جهت دهی به حرکتهای فرهنگی است. یعنی واقعا در جامعه فرهنگی گرچه در حد یک جمله و یک کلمه به طور خلاصه همه میگوییم اسلام، اما این جهت دهی به سمت پیاده کردن مسائل اسلام نیاز به روز کردن مسئله و تخصصی و کارشناسی کردن مسئله دارد. نمیشود فلهای بگوییم ما داریم به سمت مسئله اسلام میرویم و همه میخواهیم اسلام را پیاده کنیم. باید جهت دهی و ساماندهی شود.
3ـ اسلامی کردن جامعه به جای مطرح کردن اسلام در جامعه
نکته سوم اینکه ما باید جامعه را قرآنی بار بیاوریم و جامعه را اسلامی کنیم. نه اینکه اسلام و قرآن را در جامعه مطرح کنیم. بنده معتقدم این دو نظریه کاملا متفاوت است. قرآنی کردن جامعه با وارد کردن قرآن در جامعه خیلی متفاوت است. ما اگر اسلام و قرآن را در جامعه وارد کنیم، کنترل را دست افراد دادیم، خواستند انتخاب میکنند، نخواستند انتخاب نمیکنند، حرکت موفقی نیست. نوشتن کتابهای اسلامی، برگزاری مراسم قرآنی، شبکههای رادیوی و صدا و سیمای قرآنی درست کردن، سخنرانیها، مناظرهها ومسائل مختلف اینها همه کنترل به دست مخاطب است. اگر مخاطب خواست میرود روی آن شبکهای که شما دارید پیام میفرستید نخواست نمیرود. به عبارت دیگر این نوع حرکت نگاه مکانیکی به مسائل اسلام و معنویت جامعه است و این نگاه مکانیکی و قفل کردن و چسباندن یک عنصری به نام دین در کنار بافت های اجتماعی جواب نمیدهد.
آن چیزی که میتواند موفق باشد، نگاه دینامیکی به مسائل مکتب و معنویت کردن و فضای جامعه را قرآنی کردن است. وقتی فضای جامعه قرآنی شد مردم ما بدون اینکه اصلا متوجه آموزه خاص دینی شوند، روح آموزه پذیر نسبت به آموزههای دین پیدا میکنند. شبیه اینکه شما الان در این فضا و مکان نشستید، و در این فضا دارید تنفس میکنید، از اکسیژن استفاده میکنید این در حالی است که از وقتی که آمدید تا الان چه بسا ذهنتان متوجه اکسیژن هوا نشده باشد. متوجه این نشد که من نیاز به اکسیژن دارم و اکسیژن را باید مصرف کنم، پس مصرف میکنم. اصلا متوجه این حرکت نشدید، این در حالی بود که فضا برای تنفس شما فراهم بود و شما بدون اینکه به آن توجه داشته باشید برای سلامتیتان از آن استفاده میکنید. ما در معنویت باید در سطح جامعه به اسلام و به ورود اسلام به بافتهای مختلف جامعه اینچنین نگاهی داشته باشیم که البته راهکار مخصوص خودش را میطلبد.
4ـ نهادینگی ارزشها
مسئله بعد نهادینگی ارزشها در جامعه است و قالب سازی برای خیلی از مسائلی که الان با گذشت نزدیک به سه دهه که الان در دهه سوم انقلاب هستیم واقعا خیلی از نیازمندیهای فرهنگی ما نهادینه نشده و با عدم نهادینگی، ما گرفتار مشکل میشویم.
بخش عظیمی از هجمه دشمن در کشور ما دقیقا به لحاظ عدم نهادینگی بعضی از مسائلی است که در مکتب ما وجود دارد، ما خلاء قالبی داریم. آنها همان را استفاده کردند و قالب را مدل معرفی کردند.
شما دو جریان غم و نشاط را در جامعه مقایسه کنید. جریان غم تا حدودی در جامعه ما نهادینه است. به همین دلیل نهادینگی، آسیب پذیری کم شده است. به این معنا که عاشورا، تاسوعا میلیونها جمعیت به طور خودجوش حرکت میکنند و یک مراسم بسیار کارآمد را به وجود میآورند، بدون اینکه آسیبهای کلان و عمده بوجود آید. گرچه آن هم آسیب خاص خود را دارد اما کلان وعمده و مخاطره آفرین نیست، اما اگر بروید در جریان نشاط جامعه، میبینید اکثر ضربههایی که داریم میخوریم از جهت نشاط جامعه است. ابتذال بیشتر درجنبه نشاط جامعه رسوخ پیدا کرده است و دلیلش هم این است که جریان نشاطمان در جامعه نهادینه نیست. اگر ما بتوانیم جریان نشاط را نهادینه و ضابطهمند کنیم، اگر بتوانیم قالب گیرانه به این جریان نگاه کنیم، قطعا جلوی ابتذال دشمن و ورود قالبها و مدلهای دشمن را میتوانیم بگیریم. ماهمیشه به جوانمان میگوییم، نه ، این مذهب نه، این مدل نه، این قالب نه، اما کدام قالب آری؟ کدام مدل آری؟ ما در این قسمت کار نکردیم، طبیعتاً جوان ما بر اساس آن انگیزه فطری که دارد، نمیخواهد دنبال ابتذال برود، میخواهد به دنبال نشاط برود و میخواهد دنبال یک فرصت و زمینهای برود که بتواند از آن فرصت و زمینه احساس آرامش و احساس لذت و احساس خوشی کند، اسلام که با اینها مخالف نیست. اما به دلیل اینکه مرز بین لذت و لودگی را نمیداند، به دلیل اینکه قالبهای نشاط آفرین برای او ارائه نشده است، میرود یک مدل را انتخاب میکند، مدلی که انتخاب میکند، سر از ابتذال در میآورد. یعنی قدم اول و انگیزه برای نشاط و آرامش، و برای لذت و مسائلی از این قبیل است. اما به لحاظ اینکه برای او این مسائل را ضابطه مند نکردیم و تعریف درستی از این مسائل به او ارائه نکردیم، در نتیجه به سمت ابتذال میرود و وقتی به ابتذال رفت، هم خودش متوجه میشود فرصتها را از دست داده و بیچاره شده است و هم جامعه و هم مسئولان متوجه این امر میشوند، تازه آن موقع میخواهیم تصمیم بگیریم و به جامعه نشان دهیم که این حرکت بد است و جوان نباید سراغ این حرکت برود، اما باز به او نمیگوییم سراغ کدام حرکت برود، ما برایش این جای خالی را پر نکردیم. چون جای خالی را پر نکردیم، همیشه با نشان دادن خطر و نشان دادن هشدارها، نمیتوانیم موفق باشیم، اگرچه هشدارها لازم است، اما کافی نیست. باید در کنار هشدارها، راهکارهای خوشی و لذت و نشاط را در جامعه نهادینه کنیم و به او ارایه بدهیم. این خلاصه دو مورد بود که عرض شد.
5ـ تولید فکر و اندیشه
یک نکته بسیار مهم اینکه ما در فضای کنونی نیاز شدیدی به تولید فکر و اندیشه داریم، یعنی ما اگر تولید علم داشته باشیم اما تولید فکر و اندیشه نداشته باشیم، مقوله علم در دراز مدت در مسیر انحراف قرار خواهد گرفت و ضرباتی که در طول تاریخ علم ما دیدیم در هر کجا که علم در سایه یک فکر و اندیشه درست مدیریت و رهبری نشد فاجعه به بار آورد. ما نیاز به تولید فکر و اندیشه داریم. نفرمایید که ما مگر اندیشه، مکتب و اسلام نداریم؟ جواب این است که چرا؟ اما کارآمد کردن این اندیشه و به روز کردن این اندیشه کار میطلبد. جلسه ای که با جمعی از دوستان حوزوی در خدمت مقام معظم رهبری بودیم، ایشان میفرمود؛ ببینید اسلام چگونه لا اله الا الله را در مغازه، اداره، منزل و در همه بافتهای فردی و اجتماعی کاربردی کرده است. اسلام ما مثل معدن است، ما باید برویم معدن را استخراج کنیم و اندیشهاش را به روز تولید کنیم تا بتوانیم اندیشهای کارآمد و کاربردی و اجرایی داشته باشیم تا بتواند جامعه را مدیریت کند.