خصوصیات مومن
خصوصیات مومن
از دیدگاه استاد امجد
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن می فرماید: " وَمَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب وَ مَن یَتَوَکّل عَلَی الله فَهُوَ حَسبُهُ قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً "، پیامبر(ص) در مورد این آیه می فرمایند: " لَو أَخَذَ النّاسُ کُلُّهُم بِهذِهِ الآیَةِ لَکَفَتهُم "؛ یعنی اگر همه ی عالم به این آیه بچسبند کافی است برایشان. آیه می گوید: هر کس تقوا داشته باشد یعنی بدی نکند، از مشکلات نجات میابد، درهای بسته به رویش باز می شود و روزی های معنوی برایش می آید؛ بشر غیر از نجات از مشکلات و کسب روزی چه می خواهد؟ یک دور قرآن را از اوّل تا آخر مطالعه کردم، کلّ قرآن می گوید غیر ازخدا کاره ای نیست، منم و کس دیگر نیست، هر کاری هم می کنم درست است، تو هم حرف نزن و فضولی نکن؛ در عالم با خطّ نور نوشته شده " فضولی موقوف ". " وَ لتَنظُر نَفسٌ من قَدَّمَت لِغَدٍ "؛ یعنی یک نفرفکر کند ببیند آخرتش چگونه است! این قدر اهل محاسبه کم اند که می گوید یک نفر. اگر می خواهی از مشکلات نجات پیدا کنی و درهای بسته به رویت باز شود، بدی نکن؛ نماز نخواندن بدی است، توهین کردن بدی است، اخلاص و کارهای خوب می خواهند. تمام انبیاء آمده اند بگویند بدی نکنید.
امام حسن مجتبی(ع) در آخرین لحظه شان فرمودند: " إِستَعِدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّلِ الزّادَ قَبلَ حُلولِ أجَلِکَ "؛ یعنی آماده ی مسافرت شو و قبل از این که اجلت بیاید تهیّه ی زاد(توشه) کن. استعداد برای مردن چیست؟ إجتِنابُ المَحارِمِ وَ إکتِسابُ ألمَکارِم؛ بدی ها را ترک کردن و خوبی ها را کسب کردن. امام هشتم(ع) می فرمایند: " لا یَکونُ ألمؤمِنُ مُؤمِناً حَتّی یَکونَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ: سُنَّةٌ مِن رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِن نَبِیِّهِ وَ سُنَّةٌ مِن وَلِیِّهِ، أمّا السُّنَّةُ مِن رَبِّهِ کِتمانُ السِّرِّ وَ أمّا السُّنَّةُ مِن نَبِیِّه مُداراةُ النّاس وَ أمّا السُّنَّةُ مِن وَلِیِّهِ الصّبرُ فِی السَّرّاءِ وَالضَّراءِ "؛ سه صفت اگر در مؤمن نباشد، او مؤمن نیست: سنّتی از پروردگارش، و سنّتی از پیامبرش و سنّتی از ولیّش، امّا سنّت پروردگارش این است که سِرّ را مخفی کند و سنّت پیامبرش مدارای با مردم است و سنّت ولیّش این است که درسختی ها و مصیبت ها و نیز در نعمت ها صبر کند. سه صفت باید در مؤمن باشد ولی نه این که فقط این سه صفتِ معیّن را باید داشته باشد؛ انسان اگر یک صفت الهی هم داشته باشد- مثلاً کریم یا ستّار و عیب پوش باشد- به جایی می رسد و بعد می بینی با یک صفت بقیّه ی کارهایش هم درست می شود. کتمان سرّ یعنی این که هم اسرار خودت را نگویی- مگر مثلاً نزد طبیب- هم سرّ دیگران را که اصلاً نباید بگویی؛ با پرده دری انسان یک دفعه ساقط می شود، اعلم علما هم که باشی می بینی مثلاً قرآن را از رو هم نمی توانی بخوانی چون سرّی را کشف (آشکار) کردی. اولیاء خدا صفت ستّاریت دارند، خیلی سخت است انسان ببیند فلانی مثل خوک یا روباه و... است و هیچ نگوید، ببیند من باغ وحشی هستم و فردا احترامم کند.
مدارای با مردم هم خیلی سخت است یعنی مثلاً من خطایی کردم شما می خواهی به من تذکّر بدهی، آیا وقت مناسب است یا نه؟ این جور بگویم یا نه؟ من بگویم بهتر است یا دیگری بگوید؟ بنویسم یا بگویم؟ به موقع خودش باید گفت نه این که به قول آقای دشتی بچّه که از مدرسه می آید و عصبانی است، کیفش را یک طرف پرت می کند وکتابش را یک طرف، آن وقت بنشینی نصیحتش کنی، این درست نیست، باید در این هنگام او را مثلاً به گردش و تفریح ببری و بعد بگویی پسر جان چه بوده است...؟ مدارای با مردم از مشکلترین کارهاست؛ پیامبر(ص) که درجه اش یک است در عالم، می فرماید: " جبریل(س) هر بار که می آمد همواره سفارش به مدارا با مردم می نمود ". مدارا با مداهنه فرق دارد، مداهنه یعنی هر کس هر کار کرد بگوییم درست است ولی مدارا یعنی این حرف را الآن بزنم یا نه؟ یعنی الآن شرایطش هست یا نه؟ اگر بگویم چطور بگویم؟ در جمع بگویم یا نه؟ در جمع آبروی شخص می رود یا اینکه باید بگویم تا دیگران تأدیب شوند؟ مدارا خیلی کار دارد و بسیار مشکل است.
صبر بر مصیبت وبلا خیلی مشکل است ولی بزرگترین صبر، صبر برنعمت است؛ این انقلاب عظیم آمد ما صبر نداشتیم، یک امتحان عظیم و یک عزّت و شرف عظیم آمد ما صبر نداشتیم. صبر بر نعمت خیلی مشکل است و اینکه انسان خود را نبازد.
و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته