سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرهنگ سلامت

فرهنگ سلامت ، ضرورت توسعه یافتگی

دکتر محمدجعفر طالب پور

Mjt88036@yahoo.com

از عوامل موثر بر ارتقاء سلامت جامعه و از معیارهای معتبر و مورد تاکید پایش سطح سلامت جامعه ، میزان دانش و اطلاعات و آگاهی مردم از سلامت است . در صورتی که در کنار سرمایه گذاری و برنامه ریزی جهت ارتقاء شاخص های سلامت مانند پوشش واکسیناسیون ، میزان دسترسی به خدمات بهداشتی ـ درمانی ، تجهیز مراکز درمانی ، میزان مرگ و میر کودکان ، میزان مرگ و میر مادران باردار ، بهبود وضعیت تغذیه و ... به افزایش سطح دانش سلامت مردم توجه نگردد ، به طور قطع اقدامات دیگر هرچند لازم و ضروری اند ، به طور کامل به نتیجه نخواهند رسید. بعبارت دیگر آنچه موفقیت اقدامات یاد شده را تضمین خواهد نمود ، آگاهی مردم و توجه به اهتمام آنها به سلامت خود و جامعه است. برای مثال اگر برای بهبود پوشش واکسیناسیون در جامعه برنامه ریزی و هزینه گردد ، امکانات لازم جهت انجام واکسیناسیون پیش بینی و تهیه گردد ، افراد متخصص و کاردان جهت انجام این طرح آموزش ببینند و ... لیکن باور عمومی مردم در مورد لزوم انجام واکسیناسیون و فواید آن اصلاح نگردد ، چنین هدف ارزشمندی آنگونه که باید و شاید محقق نخواهد شد. لذا کلیه اقدامات و برنامه ریزی های بهداشتی بایستی توام با تبلیغات عمومی ، تمهیدات لازم برای آگاهی بخشی و اطلاع رسانی و ... باشد و اصولاً همواره بخش قابل توجهی از بودجه و اعتبارات بهداشتی ـ درمانی صرف این حوزه می گردد. طبق برخی مطالعات ، 60-50 درصد مردم از دانش سلامت متوسط برخوردارند که آمار قابل قبولی نیست و تنها 18 درصد مردم دانش سلامت کافی دارند . با این اوصاف چندان بیراه نخواهد بود اگر ادعا کنیم با این آمار و شرایط کنونی ، بیش از آنچه به ساخت بیمارستان و اتاق عمل و راه اندازی مراکز تخصصی و پر هزینه ای مانند آنژیوگرافی ، MRI و... نیاز داشته باشیم به فرهنگ سلامت به عنوان یک اولویت مسلم توسعه یافتگی نیاز داریم. فرهنگی که مبتنی بر دانش سلامت بوده و به صورت مستند و علمی و صحیح مردم را در برابر سلامت خود و جامعه مسئول بداند. البته کسی منکر لزوم توسعه مراکز بیمارستانی و تجهیز آنها ، دستیابی به تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته تشخیصی و درمانی و... نیست اما زمانی چنین اقدامتی سودمند و اثربخش خواهد بود که بموازات آن و حتی قبل از آن ، فرهنگ سلامت مردم نیز ارتقاء یابد. باید اعتراف نمود به علت ضعف اطلاعات و دانش لازم ، بسیاری از مردم ، سلامت را از الزامات و ضروریات زندگی خود نمی دانند و در زندگی جایی برای ارتقاء سلامت در نظر نمی گیرند هزینه ای که بسیاری از خانواده ها در مورد بهداشت و سلامت صرف می نمایند ، صرفاً هزینه های درمانی است و ارتباط آنها با سیستم سلامت جامعه ، تنها در زمان بیماری ها است . این در حالی است که بر اساس اصول تعریف شده و معیارهای شناخته شده ، همه افراد جامعه در همه شرایط (اعم از بیماری و سلامت) باید نسبت به سلامت خود و جامعه پاسخگو و مسئول باشند. بد نیست اشاره شود که پژوهشگران معتقدند 50 درصد موانع ارتقاء سلامت ، مربوط به همین حوزه اجتماعی است که شامل باورها ، اعتقادات ، دانش و میزان مشارکت و مسئولیت پذیری عمومی در مورد سلامت جامعه است.

واقعیت این است که باید فعالیتهای سلامت را همگانی نمود و آنها را به صورت مشارکتی اجرا کرد. سیستم بهداشت و درمان جامعه آنگاه موفق و پیشرو خواهد بود که از سرمایه ارزشمند و فرصت مغتنم مشارکت همگانی و همکاری عمومی بهره مند باشد. مشارکت داوطلبانه و انسان دوستانه عمومی نباید به مقاطع بحرانی مانند زلزله و سیل و ... محدود شود. بلکه باید بگونه ای برنامه ریزی هدایت و عمل نمود که مشارکت مردم به پروسه ای مستمر ، فرایندی مداوم و روندی موثر تبدیل شود که حضور فعال و پرشور و از سر احساس مسئولیت مردم در مسائل مربوط به سلامت و بهداشت ، همواره و همه جا ملموس و آشکار گردد. قطعاً هدایت این مشارکت ها بر اساس معضلات بهداشتی و اولویت های جامعه بسیار مهم است و این امر نیز میسر نخواهد گردید مگر با تدوین راهبردهای کلان سلامت و برنامه ریزی مبتنی بر آنها و سپس جهت دهی مشارکت عمومی به سمت آنها . نقش کلیدی وزارت بهداشت و درمان بعنوان متولی سلامت جامعه در این زمینه بسیار حساس و خطیر است. تدوین استراتژی بهداشتی جامعه و ترسیم افق های پیش رو ، شناخت و پیش بینی موانع سر راه ، حرکت بر اساس پتانسیل ها و مقدورات و امکانات جامعه از وظائف ذاتی این وزارتخانه است لیکن بکارگیری توان و انرژی همه سازمان ها و نهادها بویژه گروه ها و تشکل های مردم نهاد (NGO) و حتی محافل مذهبی و دینی در این راستا یک ضرورت است و باید از توان آنها هم در مسیر افزایش دانش سلامت مردم بهره گرفت و هم به منظور جلب مشارکت و بسیج عمومی جهت ارتقاء سلامت ، آنها را به خدمت گرفت . کلید جلب مشارکت مردم در مسائل سلامت نیز بالا بردن سطح دانش و آگاهی های آنهاست. باید باور مردم را اصلاح نمود و ضرورت توجه و اهتمام به سلامت را به آنها قبولاند ، اولویت ها را به آنها شناساند و خطرات و عواقب بی توجهی به سلامت را به آنها گوشزد کرد . آموزش عمومی می تواند به صورت چهره به چهره ، کلاس های آموزشی ، پیام های بهداشتی ، تراکت ، تابلو ، کتاب و جزوه و... باشد و یا از طریق سخنرانی های عمومی ، احادیث بهداشتی و حتی از تریبون نماز جمعه و جماعات و ... به آن پرداخت و یا از ظرفیت رسانه ها بهره برد. آمارها نشان می دهد که 70-50 درصد منبع دانش سلامت مردم رسانه ها هستند و این موید نقش کم نظیر و بی بدیل رسانه های عمومی اعم از شنیداری ، دیداری و رسانه های مکتوب در این زمینه است. آنچه در مورد آموزش سلامت در عرصه رسانه باید لحاظ نمود آن است که بایستی آموزش ها مستند و علمی و دقیق باشد ، متناسب با نیاز مخاطب مطرح شود (لزوم نیازسنجی) ، مبتنی بر راهبردهای کلان و با در نظر گرفتن اولویت ها و ضروریات باشد ، قابل فهم و درک مخاطب باشد (ضرورت مخاطب سنجی) از پرداختن به مسائل و مصادیق بغرنج و تخصصی اجتناب شود ، آموزش ها به استقلال عمل افراد در مواجهه با موضوعات بهداشتی و انقطاع آنها از سیستم بهداشتی ـ درمانی منجر نگردد ، آموزش ها مدون و برنامه ریزی شده بوده از تناقض و اختلاف نظر و درنتیجه سردرگمی مخاطبان دوری شود.

به هر حال دانش سلامت و مشارکت همگانی حضور ، تلاش و اهتمام همه مردم را می طلبد و باید به آن به عنوان یک ضرورت غیر قابل انکار نگریست.